سر کلاس شیمی گریه ام گرفته بود نمیتونستم ببینم کسی داره زجر میکشه
اونم....
بغض کرده بودم
بازم نتونستم خودمو کنترل کنم
بازم گند زدم
بازم دلم کار خودشو کرد
نمیدونم چمه کار خوب میکنم بعد با یه جمله همه چی رو خراب میکنم
یه کاری کردم برای دل خودم برای احساس مسولییت در مقابل دوستام و به خاطر...نه چون طرف ویژه بود
وقتی ازم تشکر میکرد حس میکردم داره بهم توهیین میکنه
آخه بی انصاف تو یادت رفته ما واسه هم چکارا که نکردیم
فکر کردی منم مثله توم
نه من نامرد نیستم و هیچوقت نمیشم هیچوقت یادم نمیره تارخ تولدت کیه حتی اگه تو تولدم حتی اس هم ندادی
نامرد نیستم ببینم تو داری زجر میکشی ومن نگات کنم من داشتم باهات زجر میکشیدم
آزمون سنجشمو جواب ندادم اشکام نمی ذاشت دفترچه رو ببینم
وقتی داشت تشکر میکرد حرصم گرفته بود دوس داشتم همه کاری که کردمو خراب کنم
بهش گفتم من برای هر دوستی این کارو میکنم اما دروغ گفتم
من فقط برای اون این کارو میکنم............
نظرات شما عزیزان: